یه مرحلهاش اینه که خودت رو همون طوری که هستی بپذیری و دوست داشته باشی، مرحلهٔ بعد این طوریه که بقیه (پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و...) رو هم همون طوری که هستن بپذیری و دوستشون داشته باشی و نکتهٔ مهم اینه که هر تلاشی برای تغییر خودت و بقیه، اگه مثل ساختن یه ساختمون باشه، این پذیرش، پیریزی بتنی این ساختوسازه. نکتهٔ مهم دیگه هم اینه که ساختمون بهتر شدن دنیا، همراه و همگام با ساختمون خودت پیش میره و نیاز نیست مستقلا خیلی کاری براش انجام بدی. ( اون کارهایی هم که ظاهرا اجتماعی به نظر میرسن، در واقع جزء بخشهای مشترک کار فردی و اجتماعیان به نظرم، نه فعالیت صرفا و صد در صد اجتماعی)
و نکتهٔ آخری هم اینه که من الان یه جایی بین مرحلهٔ اول و دوم اون پیریزیام...