الیوم یکی از گرفتاری‌های ما اینه که تو ایران زندگی می‌کنیم! چرا؟ مشخصه! شما داری تو یه مملکت زندگی می‌کنی با پیشینهٔ فوق درخشان شعر. حالا مشکلش چیه؟ مشکل این‌جاست که شما به عنوان یه جوان امروزی، مثلا یه ذره آشنا به متون ادبی شرق و غرب عالم، در جریان فیلم و سریال و سبک زندگی آدمای دنیا، در معرض انواع و اقسام متون دلنوشتهٔ داخلی و احیانا خارجی، وقتی می‌خوای تعریف کنی دلت واسه کسی تنگ شده، از همهٔ همینایی که خوندی کمک می‌گیری، مقادیر زیادی آه و ناله هم به شکل زیرپوستی بهش تزریق می‌کنی، تهشم نصف بیش‌تر متنا شبیه همن و تازه بازم می‌بینی حق مطلب رو ادا نکردی و یه آهنگ (ترجیحا خارجکی) هم ضمیمه‌ش می‌کنی، اون وقت هفت هشت قرن پیش، یه پیرمرد شصت هفتادساله خیلی سردستی فرموده:

«من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو»

و خلاص!

فرمود: «خیر الکلام ما قل و دل»