+ گاهی آدم دلش می‌خواد با یه نفر دو کلمه حرف بزنه.

_ خب؟ 

+ اون وقت اگه اون نخواد دو کلمه حرف اینو بشنوه چی می‌شه؟

_ خب می‌ره سراغ یه نفر دیگه. 

+ اگه نشد؟

_ اون‌قدر می‌گرده تا پیدا کنه. 

+ راه‌های دیگه هم هست. 

_ مثلا؟

+ مثلا از خودش می‌پرسه «من چرا باید یه نفر رو احتیاج داشته باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم؟... اصلا خودم با خودم می‌تونم بیش‌تر از دو کلمه حرف بزنم و حرف‌های خودمو راحت‌تر بفهمم»... اگه کسی به اینجا برسه، دیگه نه می‌گرده، نه انتظار می‌کشه... غیر از اینه؟

_ شاید غیر از این باشه... مثلا بعضی از آدما چون خیلی احساساتین و از ابرازش می‌ترسن، برای توجیه خودشون از این حرفا می‌زنن... غیر از اینه؟

 

 

شب‌های روشن | فرزاد موتمن