اگر فیلم و سریالهایی که از کشورهای مختلف دنیا میبینم مبنا قرار دهم، باید بگویم انقلاب اسلامی، عمیقترین آدمها (و بهخصوص عمیقترین نوجوانها و جوانها) را تربیت کرده و میکند. حقیقتا کیف میکنم وقتی نوجوانهای پانزدهشانزدهساله را میبینم که به رسالتشان در بهبود آینده و اوضاع جهان، مبتنی بر معارف دینی فکر میکنند و این موضوع جزء دغدغههای جدیشان است. بله، ممکن است اشتباه کنند، کما این که همهٔ ما با هر طرز فکر و اهدافی ممکن است اشتباه کنیم، اما حوادث زندگی و ابتلائات مسیر دینداری، کمکم اشتباهاتشان را تصحیح میکند و بعد از مثلا ده سال، جوانی ۲۶-۲۵ ساله را میبینی با ده سال سابقهٔ حرکت و تلاش و تفکر در مسیر تحقق بزرگترین آرزوهای تاریخ بشر! این رزومه (خاصه در قیاس با متوسط سطح دغدغهٔ نوجوانها و جوانها در دنیا) فوقالعاده است :)
تجربهٔ من از کار کردن در دو بیمارستان دولتی مختلف در دو شهر متفاوت:
ساختارها و سختافزارها اجازهٔ خیلی از تغییرات را به کاربران میدهند و بسیاری از اشکالات، ناشی از افراد، نرمافزارها و نخواستن و ندانستن آنها است.
قابلتعمیم است؟ به اعتقاد من بله.
راهحل؟ برای آموزش و پرورش خرج کنیم، برای آموزش و پرورش وقت بگذاریم، آموزش و پرورش را همگانی و عادلانه کنیم. هر یک ریالی که در این مسیر بهدرستی خرج شود، چندین برابر در آینده سود میرساند.
راهحل؟ نظارت مردمی و امتیازدهی آنان به خدمات، مبنا قرار گرفتن این امتیازات در ارتقای شغلی کارمندان.
+ منظور از آموزش و پرورش، صرفا این وزارتخانه نیست.
جواب «تفکر» و «ایده»، گلوله و خمپاره و موشک نیست. «ارتش آمریکا» نهایتا بتونه در مقابل «ارتش» یه قسمتی از جهان موفق بشه، در مقابل «تفکر» اون بخش از جهان، ارتش نیست که پیروز میشه، «فکر» آمریکاییه. نمیتونم دقیقا بگم شکست، چون هنوز معلوم نیست چی میشه، اما عقبنشینی آمریکا در مقابل طالبان، در همین راستا قابلفهمه. حالا اگر کسی از خود افغانستان یا بیرون از اون، دغدغهٔ واقعی اصلاح داره، باید نیروش رو بذاره رو اصلاح تفکر. مثلا طلبههای افغانستانی رو (با آزمون) بورسیه کنن تو حوزههای علمیهٔ ایران یا مثلا از ایران طلاب مجرد مجرب بفرستن افغانستان که همونجا بمونن و ازدواج کنن و یه نسل دورگه شکل بگیره. اینها میشه جواب تفکر با تفکر. بعد بیست سال دیگه نتیجهش رو همه میبینن و برخلاف این فضاحت آمریکایی، از نتیجه کیف میکنن.
+ ترکیه و امارات هم به عنوان بهروزترین کشورهای سنیمذهب منطقه نباید باعث نگرانی باشن. اگر فکرمون و نحوهٔ اجراش بهتر باشه که خودش جواب میده؛ اگرم نباشه، به هرحال ترکیهای شدن افغانستان به پاکستانی شدنش ترجیح داره.
+ اگر برچسب خوشبینی مفرط بهم نخوره به نظر من قرار گرفتن مسئلهٔ طالبان در سطح مسائل اتفاق مبارکیه، چون احتمال داره به حلش کمک کنه. فراموش نکنیم که قبل از این اتفاقات هم خیلی از بخشهای افغانستان دست طالبان بود و عملا مسئله وجود داشت، منتها در عمق، و نادیده گرفته میشد. اولین قدم حلش، همینه که بیاد روی سطح. روی سطح اومدنی که دیگه احتمال حملهٔ آمریکا هم در اون نیست. روی سطح اومدنی که میتونه شروع حل مسئله باشه.
یه صفحهٔ اینستاگرامی هست که چند وقت پیش بهش یه کالایی رو سفارش دادم و قرار بود نهایتا ظرف یه ماه ارسال بشه. ارسال نشده و پیگیری کردم و با یه لحن طلبکار سربالا جواب گرفتم و ایضا یه پیام منتآمیزی که «همین هفته ارسال میشه» و یه طوری که یعنی داریم لطف میکنیم و اینا. بعد دقیقا مسئول همین صفحه یکسره در حال گذاشتن استوریهای مختلف تبلیغاتی، تشکر از صبوری مخاطبین احمقی که ما باشیم، تبریک اعیاد و تسلیت شهادت و جمع کردن پول برای قربانی و خیریه و اینطور چیزاست. حقیقتا دلم میخواست یه پیام میدادم میگفتم به جای این کارا به قولی که به مردم میدی عمل کن و این وقت و انرژی استوری گذاشتن رو بذار واسه انجام کارشون یا حداقل خجالت بکش و با این وضع بدقولیت هی دری وری نگو؛ که البته هیچکدوم رو نگفتم، چون تجربه ثابت کرده آخرش اونی که بدهکار میشه منم. الغرض، اگر خانم یا آقای جمهوری اسلامی هم به جای این همه تاکید زبانی روی مبانی و اصول و ارزشهای موردنظرش، کار مردم رو راه بندازه، حالشون رو بپرسه و به سوالاتشون جوابی بده که سربالا نباشه، چه بسا خود اون مبانی و اصول به شکل طبیعی تو قلب مردم جا بگیرن و نیاز به این میزان هزینهزایی هم نباشه. چه بسا.
+ الحمدلله که در سراسر این مملکت یه خانم نبود که شایستگی مدیریت یه وزارتخونه رو داشته باشه. کاش این دستگاههای مختلفی که واسه دههٔ فجر و روز جمهوری اسلامی و روز زن و دختر و... گزارشکار رد میکنن، اینم جزء دستاوردهای انقلاب در جهت کرامتبخشی به خانمها رد کنن^_^ [البته طبیعتاً با اون دستی که رو دکمهٔ ارسال پیامک کشف حجاب نیست]
در عکسهای مراسم تنفیذ، تحلیف یا تصاویر افتتاح پروژههای مختلف، چقدر «مردم»، «خانواده» یا «هنر» دیدهاید؟ مردمسالاری یعنی مردم در انتخابات شرکت کنند و بقیۀ اتفاقات پشت درهای بستهای که آنها را راه نمیدهند بیفتد؟
+ اگر قرار باشد شکست بخوریم، به خودمان خواهیم باخت.
عاقا من با ورزش قهرمانی و کلا مسابقهٔ ورزشی مشکل دارم✋حالا البته خوشحال میشم خبر پیروزی ورزشکارامون رو میشنوم یا گاهی هم ممکنه مسابقهای رو گذری ببینم ولی از جهت فلسفی واقعا باهاش مشکل دارم. ورزش خوبه برای سلامتی، آمادگی جسمانی، تفریح، رسیدن به تناسب اندام، برای نیروهای نظامی، شنا مثلا برای نجات جون خودت یا آدما، تو فیزیوتراپی و... منتها این که شب و روز تلاش کنی تا بری تو یه مسابقهٔ فرضی با یه حریف فرضی مبارزه کنی که بهت جایزه بدن رو نمیفهمم واقعا🤷